atimon

تا الان تو دفتر مینوشتم، یه دفتر، دوتا، سه تا.....یه نفر گفت توهم هستی!.. بیان .. شاید تو آخرین دفترم شدی!

atimon

تا الان تو دفتر مینوشتم، یه دفتر، دوتا، سه تا.....یه نفر گفت توهم هستی!.. بیان .. شاید تو آخرین دفترم شدی!

دلم نمیاد دلنوشته هامو تو یه دنیای بی در و پیکر رهاشون کنم، ولی از یه طرف هم میگم بذار برن و واقعا رها بشن.

آخرین مطالب

بعضی وقتا که میرسی به یه دوراهی و نمیتونی تصمیم بگیری، مخصوصا اگه مربوط به بچه هات باشه، و اگه یه صاحب نظر بهت گفت چکار کنی دیگه اما و اگر و رودروایسی رو باید گذاشت کنار هرچند پای شرمندگی ازرو کسایی پیش بیاد که خیلی بزرگوارن، آخه آینده مال بچه هاست و کلیدشو فعلا دادن دست بزرگترا و باید خیلی مراقب بود که کلیدارو جابجا نکنیم!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۵۲
ati mon

ازخودم انتظار این بی دقتی رو نداشتم!!

واقعاً که خجالت آوره، یه ماهه خودمو معطل کردم!!

یادم باشه سرفرصت یه تنبیه برا خودم جورش کنم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۴۲
ati mon

دلم نمیاد دلنوشته هامو ولشون کنم تو این دنیای بی در و پیکر مجازی!

ولی فکرشو که میکنم براشون بهتره انگار!

تو دفترم باشن هم مثل دلمه، محبوسن یه جورایی!

باخودم گفتم بذار رها بشن و برن، دلنوشتن دیگه شاید رفتن و یه دل بهتر برا خودشون پیدا کردن!

رو کاغذ بمونن میشن کاغذنوشت .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۳۶
ati mon