صبحگاه مکتب...
يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۳۳ ق.ظ
امروز هم باز این پسره گریه میکرد!!!
الان نصف مدرسشو رفته و این هنوز صبح به مامانش چسپیده، آیدا بهش گفت اله بیا بریم تو اینقد گریه نکن همه شیطونا اومدن و باهات دوس شدنا!!
چه حرفی!!!
خودش رو بزور میبرم مکتب حالا اومده اینو نصیحت میکنه!!
زنها خوی نصیحت گرانشونو نمیتونن کنترل کنن، مال آیدا ولی از الان فعاله
۹۲/۱۰/۰۸