atimon

تا الان تو دفتر مینوشتم، یه دفتر، دوتا، سه تا.....یه نفر گفت توهم هستی!.. بیان .. شاید تو آخرین دفترم شدی!

atimon

تا الان تو دفتر مینوشتم، یه دفتر، دوتا، سه تا.....یه نفر گفت توهم هستی!.. بیان .. شاید تو آخرین دفترم شدی!

دلم نمیاد دلنوشته هامو تو یه دنیای بی در و پیکر رهاشون کنم، ولی از یه طرف هم میگم بذار برن و واقعا رها بشن.

آخرین مطالب

تولد...

جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۵۰ ق.ظ
تاحالا خیلی تولد رفتم، ولی جشن تولد امشب یه چی دیگه بود!
واقعاً از خجالت روحیه مون دراومدیم، مخصوصاً که دوستای تازه و قدیمی یه جا جمع بودن.
گاهی باید آدمای دور و بر آدم یکم تغییر کنن!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۰
ati mon

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی