atimon

تا الان تو دفتر مینوشتم، یه دفتر، دوتا، سه تا.....یه نفر گفت توهم هستی!.. بیان .. شاید تو آخرین دفترم شدی!

atimon

تا الان تو دفتر مینوشتم، یه دفتر، دوتا، سه تا.....یه نفر گفت توهم هستی!.. بیان .. شاید تو آخرین دفترم شدی!

دلم نمیاد دلنوشته هامو تو یه دنیای بی در و پیکر رهاشون کنم، ولی از یه طرف هم میگم بذار برن و واقعا رها بشن.

آخرین مطالب

همش یه روز از دخترام دور بودم!
نمیدونم چرا اینقد دلم براشون تنگ شد، اوندفعه که علی رو ولش کردم و با دخترا رفتم چرا دلم اینقد بیتابی نمیکرد پس!
     عجب دلی دارم، بهش گفتم یکم منصف باش همش از صبح تا شب که بیشتر نیست !
خوب پسر دسته گلت باهاته دیگه، ازش لذت ببر!
ولی باز کار خودشو میکرد!
 خداییش با پسرم تنها بودم خیلی بهم خوش گذشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۲:۰۷
ati mon

دیروز خانم بهمنی گفت طبق آمار تو سه رده سنی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان، جواب سوالِ اینکه اگه بخواین دروغ بگین به کی دروغ نمیگین خیلی برام عجیب بود و راستش یکم هم ناامید شدم چون تو ابتدایی بچه ها گفته بودن دوس ندارن به معلمشون دروغ بگن تو راهنمایی هم گفته بودن به دوستاشون دوس ندارن دروغ بگن و بدتر از همه تو دبیرستان گفته بودن دوس دارن به والدینشون دروغ بگن!.

و یک چرای بزرگ اینجا بوجود اومده برام!

واقعاً چرا؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۲ ، ۰۰:۲۲
ati mon

خوشحالم برای اینکه تو هم شادی و داری لذت میبری!

خوشحالم چون فکر میکنم کارم درسته، و اشتباه نکردم!

خوشحالم چون زیبایهارو میبینم! 

و دوست دارم اگر هم اشتباه کردم تو همون خواب خوش خرگوشی بمونم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۳
ati mon

وقتی میگم شاید بمیرم، یادم میاد که یه حرفایی رو بهت نزدم که باید بدونی و دلم میگیره!

خداکنه این فرصتو داشته باشم بهت بگم!

چون الان موقعش نیست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۲ ، ۰۳:۰۲
ati mon

واقعا مسخره بود، هم من میشناختمش هم اون منو میشناخت و هردومونم وانمود میکردیم نمیشناسیم و تو نخ هم بودیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۲ ، ۱۷:۴۲
ati mon
یادش بخیر مادرشوهر عزیزم، همیشه میگفت؛ آدمای الان یا خودشون گِناهن، یا یه آدم گِناکن دچارشونه!
دیشب بجای یکی سه آدم گِناکن رو تحمل کردم، فکر میکنم الان منم یکم قاطی کردم!
ولی صبح دلپذیری داره امروز!
خدایا به امید دیدن زیباییهایت.....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۲ ، ۰۶:۴۴
ati mon

اگر این کلمه نبود نمیتوانستم تحمل کنم!

جادویی درونش نهفته است که آرامم میکند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۲ ، ۰۱:۳۰
ati mon

شاید زیادی پیش رفتم، شاید باید بی خیال بشم، یا خودمو به بی خیالی بزنم!

ولی اگه منم نخوام به سرزمین فکرهای بیهوده برم، اونها هستن که به مغزم کوچ میکنن

 یکی بهم  گفت؛ رهاشون کن و خودتو راحت کن!

 گفتم اگه جای من بودی میتونستی فکرشو نکنی!

گفت؛ آره

گفتم؛ مگه میشه،چجوری؟

گفت؛ من دلسنگینم!

ولی فکرشو که میکنم دل خودم بهتره، پس تاوانشم میدم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۳:۴۲
ati mon
دوست دارم کسی ازم بد برداشت نکنه!
دوست دارم همینجوری که هستم، منو بشناسن!
دوست دارم همینی که هستم، منو بخوان......خواسته زیادی نیست.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۲ ، ۱۴:۰۵
ati mon

زندگی خیلی کوتاهه....باز اگه کوتاهتر شدم عیب نداره!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۲ ، ۱۳:۵۹
ati mon