بابابزرگ...
جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۹ ب.ظ
بهش گفتم هروقت میری دیدن بابایی دس خالی نرو، شده یه شکلات از جیبت درار و نصفش کن، بگو شکلات خوردنم با شما میچسپه!
گفت خیلی عجیبه مامان، من و بابایی جاهامون عوض شده تو این ده سال!
همیشه دوس داشتم بابایی بیاد خونه و برام شکلات بیاره، الان دیگه باید خودم براش ببرم.
بعضی وقتا بچه ها حرفایی میزنن که آدمو بفکر میندازه!
۹۲/۰۷/۰۵